مهرداد از آن پسرهای چشم و گوش بسته بود که در ایران میان خانواده اش ضرب المثل شده بود و هنوز هم اسم زن را که می شنید از پیشانی تا لاله های گوشش سرخ می شد. . او بچه ننه، ترسو، غمناک و افسرده بار آمده بود، تاکنون با زن نامحرم حرف نزده بود و پدر و مادرش تا توانسته بودند مغز او را از پند و نصایح هزارسال پیش انباشته بودند؛ و بعد هم برای این که پسرشان از راه در نرود، دختر عمویش درخشنده را برای او نامزد کرده بودند و شیرینی اش را خورده بودند. پست ۳۸ - عروسک پشت پرده
پست ۳۷ - میهن پرست
پست ۳۶ - روی دیگر سکه هدایت
بودند ,زن ,اش ,هم ,هزارسال ,بودند؛ ,بود و ,پیش انباشته ,هزارسال پیش ,نصایح هزارسال ,و نصایح
درباره این سایت